انگاره ها

انگار زندگی این است

انگاره ها

انگار زندگی این است

فکر کردن خوب است، تا می توانید فکر کنید
اما!
گاه گاهی فکر هاتان را با کسی که خیلی فکر نمی کند!
در میان بگذارید!

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

می دانی اوضاع چه زمانی بحرانی می شود

وقتی تو زندگی مجازی کرده باشی

چت و وبلاگ نویسی دو نفره و پست های منظور دار و لایک های منظور دار شبکه های اجتماعی دو نفره را نیز از سر گذرانده باشی

بعد حالا مردت دو قدم آن ورتر پای لپ تاپش نشسته باشد و حتی یک نظر هم پای این پست ها و اراجیف ننویسد 


این سوسول ها می گویند وصل قاتل عشق است، بیخود نیست 

تلخ ترین لبخند دنیا، پیشکش شما 

...

  • بانو

فکر کنم اولین متنی که خیلی ادبی نوشتم و خیال کردم بعدش نویسنده ام همین متن بود! 

متنی که درباره دل بردن در عصر آهن بود، دل بردن به معنای حفظ دل، بعد نوشته بودم دلت را روی دست بگیری و با خودت ببری، یک دفعه پروانه ای ببیند و به خاطرش برگردی که دلش می خواهد پروانه ببیند بعد باید وقت بگذاری تا راه آمده را دوباره برگردی اما به خاطر دلت چنین می کنی. چرا؟

چون دل است دیگر ...

گاهی فکر می کنم من با دل های مردم همین جوری رفتار کردم، دلاشونو بردم، مواظبشون بودم، نشکستمشون، اما هیچ کس، به معنای واقعی کلمه هیچ کس، در این دنیا نبود که دل من رو هم ببره ...

همیشه همه دلمو شکستند، همه! 

بعدش هم من نه به خاطر لوس بودن و این حرف ها، بلکه به علت واقعیت تجربه شده موجود، به شما می گویم دلِ شکسته، نگهداشتنش سخت تر است، چون از قبل ترک دارد، چون به ضربه ای می شکند

توصیه می کنم اگر بلد نیستید در این عصر آهن، دل ببرید، هرگز با یک دل شکسته ازدواج نکنید ...

  • بانو

من زود رنجم

من زود به گریه می افتم

من با پیش فرض های غلط خودم درباره مسئله ای تصمیم می گیرم

من بداخلاقم

من زود عصبی میشم

من موقع ناراحتی داد می زنم، بلند گریه می کنم

من پر توقعم

و هزار خصوصیت بدتر 


اما دلم می خواست فقط یک نفر توی دنیا بود که همه اینا رو به جون بخره و با من خوب رفتار کنه اونجوری که نه به گریه بیفتم و نه دلم بشکنه، نه ناراحت شم

کاش یک نفر رو داشتم که اشک ریختنم براش به مثابه تموم شدن دنیا بود 

من که میدونم همه این نداری ها رو از نافرمانی مامان بابام دارم ...

  • بانو

شیما می گوید مواظبش باش ...

کسی هم به او می گوید مواظب من باشد؟، آخر! دلم مواظبت می خواهد ...


حرف هایم سه نقطه می شود و همه را پاک می کنم

تنها 


اشک

و

اشک

و

اشک 

  • بانو

عشق در نگاه زنان و مردان متفاوت است، فکر کنم زن ها عاشق را کسی می بینند که همیشه آن ها را درک کند و هیچ وقت با آن ها تندی نکند، حداقل من که این طور می بینم و مردان عاشق را کسی می بینند که در همه حال تندی و آرامش طرفش را دوست داشته باشد حداقل همسر من که اینطور فکر می کند! 

ماجرای دیروز ماه عسل، سولماز و احسان، به نظر من برای بسیاری از زنان نمود یک عشق واقعی بود، چرا که همسر این خانم که فلج بود، پای او نشسته بود و هیچ وقت به قول سولماز با او تندی نکرده بود و اینکه هر جا و پاسخ هر سوال مجری از طرف سولماز این بود که خب دوستم داره!

برای خانم ها دوست داشتن دلیل همه چیز است! 

حالا می خواهم بگویم شاید همسر این خانم که توانایی جسمی اش را از دست داده پیش خود فکر می کند اگر با همسرش تندی کند، خیلی می شکند و او چون پیش از این شکسته است، دیگر چیزی برایش باقی نمی ماند. 

من خطاب به آقایان می خواهم بگویم گاهی برای زنان شکستن مرتبه بندی نشده است، فقط گاهی حس کنند دوستشان داری یا نداری، شکتن به طور کامل و یکجا اتفاق می افتد و دوست داشتنتان را حداقل تا مدتی که همسرتان به این درک برسد که دوست داشتن غیر از آن حسی است که فکر می کند، به شیوه خوشایند او ابراز کنید. 

با تشکر :) 

  • بانو

بقیه را نمی دانم اما من به شخصه خیلی از کارهایی که می خواستم برای آینده ام بکنم را منوط کرده بودم به ازدواج! 

چون قرار بود یک اتفاق بزرگ بیفتد، چون تنها بودم، چون فکر می کردم در این بدبختی بزرگی که من دارم هیچ کار مفیدی از من بر نمی آید. 

درس خواندنم را جدی نگرفتم و تا مدتی می خواستم شغلم را بگذارم وفتی همسر آمد با او انتخاب کنم! 

اما حالا که ازدواج کرده ام حس میکنم تغییر بزرگی اتفاق نیفتاده و تمام مدت می گویم کاش جدی تر زندگی کرده بودم، جدی تر تلاش کرده بودم که حالا هم ادامه اش می دادم! 


ازدواج خوب است چرا که می فهمی چاه باید خوش آب داشته باشد :) 

  • بانو

آلبومم را از آتلیه گرفتم، به نظرم عکس ها و ژست ها عالی است و همچنین چیدمان و طراحی اش. همه خانواده من تعریف کردند اما خانواده شوهر هر کس عیبی روی طراحی آلبوم گذاشت. این که فکر کنید کسی بگوید عروس خوشگلی شده بودی که اصلا محال است. :)


در هر صورت سه روز است به حرف هایشان فکر کردم که چرا اینقدر ایراد گرفتند که مثلا کاش این عکس را سیاه سفید کار نکرده بود. کاش این مات نبود. کاش این جا داماد اخم نکرده بود و غیره، دلیلی که فکر می کنم برایش وجود داشته باشد یکی اش این است که عکس ها واقعا بسیار زیبا شده است و دلیل دوم این است که هیچ وقت خودشان را نمی گذراند جای مادر و خواهر آدم، وگرنه مهربانی و تعریف و تمجید بی دلیل تنها بین اعضای یک خانواده و دوستان واقعی وجود دارد. 

  • بانو
با توجه به زندگی خودمان، می گویم گاهی وقت ها می شود که زن داد و بیداد راه می اندازد و می خواهد حرفی بشنود یا خواسته ای دارد که می خواهد بر آورده شود اما نمی دانم چرا به راحتی درخواست نمی کند و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرد و از مسائل دیگری گلایه می کند تا حدی که پیش خودش می گوید مشکل که این ها نیست یا واااای این حرف ها چیست که من می زنم؟! 

مسئله ای که وجود دارد این است که زن دوست دارد بداند و برای هزارمین بار هم که شده برایش مسجل شود که مرد او را دوست دارد و تنها نگرانی اش این است که او شاد و آرام نباشد! 

مرد در این شرایط مستاصل می شود که چه کار باید کند، چرا این زن آرام نمی شود، زنی که می گوید چرا چنین نیستی در حالی که به سادگی می داند اگر چنین باشد باز هم زن اعتراض می کند، این مرد باید بداند تنها محبت کردن راهکار آرام کردن زندگی است.


  • بانو

غم همزاد است با آدمی، که گاهی در شرایطی مساعد رخ نشان می دهد و اوج می گیرد.

از من می شنوید، گول روزگار را نخورید و شادی را طولش ندهید، چون غم حتی اگر با ترانه ای سر باز کند، آن وقت  است که سیل بنیادتان بر بیافکند!  

از من گفتن!  

  • بانو

شما یک کلیپ عروسی ایرانی در یوتیوب نگاه کن بعدش هم یک کلیپ عروسی فرنگی، بعد بدون هیچ دقت ظریفی خواهی دید که ایرانی ها عروسی می گیرند که برقصند الته آن هایی که حاضر می شوند خانواده شان را فیلم کنند و بفرستند برای خلق الناس! 

انگار فقط و فقط باید رقصید و جز رقص کار دیگری نیست! یک عده می ریزند وسط مجلس و می رقصند و نمی فهمی کی به کی است و یک هو نگاه می کنی و می بینی عروس دارد با مرد دیگری می رقصد که داماد نیست و داماد هم به همین ترتیب! 

نمی خواهم بگویم عروسی فرنگی ها رقص ندارد ها، نه اصلا! اما می خواهم بگویم یه کمی لطیف تر با این قضیه هم می شود برخورد کرد نا سلامتی عروسی است، مجلس نشان دادن قر و فر و ظرافت های بدن عروس و داماد که نیست! 

انقدر خوشم می آید این خارجی ها شروع می کنند سخنرانی کردن درباره هم که مثلا من دوست عروس هستم و عروس چنین است و چنان، من که فامیلشان نیستم گریه م می گیرد از این که می بینم یک نفر اینقدر خاطر خواه دارد! 

در هر صورت سعی کنید رقص را کم تر و کیفیات انسانی عروسی را بیشتر کنید :) 

  • بانو