وقتی یک آدمی زود گریه اش می گیرد، همه فکر می کنند اشکش دم مشکش است و بی اختیار تا به گوشه قبایش بر می خورد اشک می ریزد، چقدر شکننده و احساساتی است و این جور آدم ها منطق سرشان نمی شود.
اما من به عنوان چنین آدمی، بهتان بگویم، اصلا این طور نیست، آدم هایی که زود گریه شان می گیرد، هم به اندازه آدم های دیگر سختی می کشند تا اشک بریزند، هر قطره اش هم چشمشان را می سوزاند هم دلشان را ...
یک باری خواهر به من گفت چطور می توانی انقدر گریه کنی؟ من وقتی به سردرد بعدش فکر می کنم از گریه کردن پشیمان می شوم! من همه اش را تجربه کردم، سردرد بعدش را، تاری چشم را، کوچک شدن چشم را، کوفتگی را، همه دنیا هم بگویند من احساساتی و زود گریه کن هستم، باز هم می گویم من ... هیچ
فقط می خواستم بگویم اشک ریختن آسان نیست، همین.
- ۰ نظر
- ۱۷ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۰