انگاره ها

انگار زندگی این است

انگاره ها

انگار زندگی این است

فکر کردن خوب است، تا می توانید فکر کنید
اما!
گاه گاهی فکر هاتان را با کسی که خیلی فکر نمی کند!
در میان بگذارید!

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۸ مطلب با موضوع «روزمره» ثبت شده است

از بس دنبال هر چه گشتیم، وارد گوگل شدیم و سرچ کردیم، حالا که سه روز است از همسر دورم نمی توانم از پای این نت کوفتی تکان بخورم! 

از این صفحه به آن صفحه می روم و مدام رفرش می کنم و فکر می کنم مثلا شاید خبر جدیدی بیاید و یا شاید ری اکشن جدیدی به پست های من در صفحات شبکه های اجتماعی ببینم. 

این گوگل لعنتی که نمی تواند فاصله پر کند.

این نت کوفتی هم هیچ وقت جایگزین مناسبی برای رفع دلتنگی پیدا نمی کند. 

همین! 

  • بانو
نباید درد دل کرد؟! 
...

بی خیال این حرف ها! چقدر در نوشتن، محافظه کار شده ام! از ضربه خورذن سر سیاسی نویسی بگیر تا اینکه نمی شود شخصی نوشت! حالا هم که مستعار شده ام باز هم ...

من زندگی ام را دوست دارم و دلیلش هم این است که هیچ حرف نگفته ای بین و من و همسر نیست! شاید اگر مثلا نگوییم پیش خودمان چه فکر می کنیم و فلان کس درباره ت چنین گفته، دعوایمان نشود! اما حداقلش می دانم آن قدر یک نفر هستیم که هر چه بشنوم او شنیده و هر چه بشنود، من. البته درباره او تا این حد مطمئن نیستم، چون زنی گفته اند و مردی! :دی 

در هر صورت یک بار یک خانمی می گفت من رویم نمی شود به شوهرم بگویم برایم بستنی بخر، مثلا به کنایه می گویم فلان بستنی باید مزه خوبی داشته باشد و او می گوید بستنی می خواهی ؟ و من می خرم و این ماجرای بعد هفت سال زندگی است! 

یا مثلا خانم دیگر می گوید من پول هایم را به شوهرم نمی دهم او باید خودش برای زندگیش تلاش کند و سختی بکشد، تازه پول هایش همان پول های اهدایی شوهرش است و من با چشم های گرد شده از تعجب نگاهش می کنم! 

من همیشه فکر می کردم زن و شوهر دوست اول هم هستند و حالا هم همین طور است. دعوای شدید هم بین دوستان دو دقیقه بعدش منتهی می شود به خنده های از ته دل! 

الحمدلله 
  • بانو

همه اش چرت و پرت بود! 

همه اش به قول همسر، مسخره بازی


دو ساعت دوری بشود یک روز، جان بر لب می شویم! 


حالا من بیچاره این وسط مانده ام بین دو شهر ... 

  • بانو

ازدواج می تواند آدم را به خودش بشناساند 

چون به یک نفر آن قدر نزدیکی می شوی که می توانی خودت را و تمام خوبی ها و بدی هایت را در چشم هایش ببینی

دارم تلاش می کنم آدم باشم 

خدا کمکم کند لطفا

  • بانو

بقیه را نمی دانم اما من به شخصه خیلی از کارهایی که می خواستم برای آینده ام بکنم را منوط کرده بودم به ازدواج! 

چون قرار بود یک اتفاق بزرگ بیفتد، چون تنها بودم، چون فکر می کردم در این بدبختی بزرگی که من دارم هیچ کار مفیدی از من بر نمی آید. 

درس خواندنم را جدی نگرفتم و تا مدتی می خواستم شغلم را بگذارم وفتی همسر آمد با او انتخاب کنم! 

اما حالا که ازدواج کرده ام حس میکنم تغییر بزرگی اتفاق نیفتاده و تمام مدت می گویم کاش جدی تر زندگی کرده بودم، جدی تر تلاش کرده بودم که حالا هم ادامه اش می دادم! 


ازدواج خوب است چرا که می فهمی چاه باید خوش آب داشته باشد :) 

  • بانو

آلبومم را از آتلیه گرفتم، به نظرم عکس ها و ژست ها عالی است و همچنین چیدمان و طراحی اش. همه خانواده من تعریف کردند اما خانواده شوهر هر کس عیبی روی طراحی آلبوم گذاشت. این که فکر کنید کسی بگوید عروس خوشگلی شده بودی که اصلا محال است. :)


در هر صورت سه روز است به حرف هایشان فکر کردم که چرا اینقدر ایراد گرفتند که مثلا کاش این عکس را سیاه سفید کار نکرده بود. کاش این مات نبود. کاش این جا داماد اخم نکرده بود و غیره، دلیلی که فکر می کنم برایش وجود داشته باشد یکی اش این است که عکس ها واقعا بسیار زیبا شده است و دلیل دوم این است که هیچ وقت خودشان را نمی گذراند جای مادر و خواهر آدم، وگرنه مهربانی و تعریف و تمجید بی دلیل تنها بین اعضای یک خانواده و دوستان واقعی وجود دارد. 

  • بانو

غم همزاد است با آدمی، که گاهی در شرایطی مساعد رخ نشان می دهد و اوج می گیرد.

از من می شنوید، گول روزگار را نخورید و شادی را طولش ندهید، چون غم حتی اگر با ترانه ای سر باز کند، آن وقت  است که سیل بنیادتان بر بیافکند!  

از من گفتن!  

  • بانو

دیروز روز بدی بود، از آن روز های گریه دار، اما وقتی با روضه تمام شد، گفتم شاید بعد از قرنی خدا گفته است این بنده که اشکش دم مشکش است نیاز دارد دو قطره هم برای کشتی نجات و همراهانش اشک بریزد بلکه روحش تازه شود و دیروز را رقم زده است. 

حالا شادم، شادم که اشک هایم هدر نرفتند :) 


  • بانو