انگاره ها

انگار زندگی این است

انگاره ها

انگار زندگی این است

فکر کردن خوب است، تا می توانید فکر کنید
اما!
گاه گاهی فکر هاتان را با کسی که خیلی فکر نمی کند!
در میان بگذارید!

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

زنان منشی!

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ب.ظ

مسیر گفته است بنویسیم که بابا جان این طرح خوبی است، ما که زن هستیم و خانواده داریم می فهمیم خوبی اش را! 

دولتی ها این روز ها مدام می گویند که تفکیک جنسیتی خوب نیست و ارزش دولت نیست و دولت در جهت انجام آن نیست! 


مهرخانه درباره طرح تفکیک جنسیتی شهرداری و عکس العمل دولتی ها تا انتهای تیر نوشته است. 


به چند نکته اشاره می کنم: 


1-حضور مرد و زن نامحرم کنار هم خوب نیست و این عدم اختلاط را کسی می خواهد که دوست دارد تمام نیاز های عاطفی اش، جنسی اش، روانی اش تنها با همسری که انتخاب کرده، رفع شود. وگرنه چه کسی بدش می آید جوک جدیدی را با لحن جدید بانمک تری غیر از لحن تکراری همسرش بشنود؟ یا چه کسی بدش می آید تکدر دعوای دیشبی که با همسرش داشته با فرد دیگری از جنس مخالف که می بیند چقدر خوش اخلاق تر و خوش گو تر از همسرش است، برطرف کند. 


2- چرا زن ها باید منشی مرد های مدیر باشند؟ چرا همسران غیر شاغل این شاغلین باید بعد از مدت ها با خودشان کنار بیایند که همسرشان با فرد دیگری از جنس مخالف ارتباط تنگاتنگی دارد که از آن منتفع می شود؟ 


3- من که یک زنم دوست ندارم با مرد دیگری در ارتباط باشم، تمام مرد ها که خوب نیستند، گاهی با چشم هایشان می خواهند بدنت را اسکن کنند، حتی اگر هم تمام مرد ها خوب بودند هم چه لزومی داشت من با مردی در یک اتاق باشم که حتی نتوانم گاهی بخندم، بدنم را از خستگی کار کش و قوس بدهم و حتی گاهی حجابم را کنار بزنم؟ 

این زن ها که مدام می گویند چرا شهرداری چنین کرد یا آن مرد ها که مدام اعتراض دارند، فرقی برایشان ندارد که وقتی دارند قهقهه می زنند و یا وقتی می خواهند خاطره ای از زندگی شان برای همکار همجنسشان تعریف کنند، فرد دیگری دخالت نکند و نظر ندهد؟ 


4- حرف زدن از حیا که با این ارتباط ها از بین می رود جایش اینجا نیست چرا که هر کس باید خودش حیا داشته باشد و اگر داشته باشد دلش نمی خواهد کنار جنس مخالفش کار کند! بلکه به ضرورت می پذیرد. 


5- رفته بودم بانک، زنی که مسئول باجه بود مدام با همکار مرد کناریش شوخی می کرد، همیشه با هم هستند، به مدت چند سال شاید، دستش را نگاه کردم حلقه ای نداشت، مرد را ندیدم، شاید داشت شاید هم نه، این ها قرار است به کجا برسند؟ می خواهند دوست اجتماعی باشند؟ یا اصلا از این فراتر؟ می خواهند یکی از دوستان صمیمی همدیگر باشند؟ آینده هردویشان چه می شود؟ 


باز هم می نویسم ... 

نظرات (۱)

سپاس فراوان بانو جان

ممنون بابت همراهی تون

لینک را اضافه کردم

ماجور باشین الهی!

 

منتظر بقیه اش هستیم فقط خبرمان بفرمایید لطف

پاسخ:
خواهش عزیز
چشم حتما 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">